کاروانی بار سفر بست
نه دیروز یا امروز
نه از مدینه و مکه تا کربلا
بلکه از ابتدای زمان و مکان تا مقصدی عظیم به نام «ملک عظیم».
کاروانی پر شرار از آدم(ع) تا خاتم(ص).
و از خاتم تا انتهای عالم چرا که:« همانا محبت حسین(علیه السلام)گرمائی در دل مؤمنان است که هیچ گاه سرد نخواهد شد. »
کاروانی که حتی قبل از آدم و از ابتدای خلقت قافله سالارش از بهانه های خلقت بود و بهشت به یمن وجود و از ثمرات خلقتش.
کاروانی حقا و انصافا برازنده نام «کاروان»
چرا که قافله سالار،خود فرمود:باوفاتر از یاران من نیست.
آری کاروان، کاروانیان حسینی
کاروانیان و قافله سالاری به نام حسین(ع).
همو که تنها؛تن ها به خود پیوند داد و تا اوج رهنمون شد.
نه تنها رهنمون؛ بلکه برد ، رساند و سکنی داد.
سکنی داد در قله، در اوج ،در بالاترین ارتفاعات عالم؛اعلی علیین.
و این هنر کشتی نجات است و این یعنی «قافله سالاری»، یعنی «ولایت».
قافله سالاری که دعوتش حق بود،حرکتش حق و مقصدش حق.
قافله سالاری که در همه اعصار ندای «هل من ناصرش» به گوش می رسد،
خوشا پیوستگان به این کاروان
و بدا به بازماندگانی که صدای طلب یاری اش را می شنوند و بی جواب می گذارند!!
کاروان حسینی هنوز هست،در حرکت، در همه زمانها و همه مکانها
و کاروانی اینگونه با جذبه حسینی هزاران مجذوب دارد
و خوشا سعادت کاروانیان.
آری نه کربلای عراق مقصد بود نه عاشورای ۶۱ هدف.
بلکه عاشورای حسین(ع) میعادگاه عشاق بود و کربلای حسین(ع) نیمه راه بهشت؛
مقصد عاشورا و کربلای عالم در همه زمانها و مکانها؛سرزمینی است از جنس بهشت؛بهشت رشد،بهشت ارتفاع ،بهشت حب، بهشت قرب و بهشت حضور.
آری یادمان باشد:کاروان حسینی هنوز هست و سرزمین به سرزمین در حال تعالی تا بهشت،تا«بهشت ظهور».
و یادمان باشد: برای رسیدن به این بهشت باید حسینی شد ؛ برای حسینی شدن کاروانی.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
چهارشنبه 20,نوامبر,2024